غالب و اقبال به عنوان نوابغ در حوزه خویش، از بیدل به عنوان بزرگترین شاعر شبه قاره یاد نموده اند.

غالب و اقبال  به عنوان نوابغ در حوزه خویش، از بیدل به عنوان بزرگترین شاعر شبه قاره یاد نموده اند.

پروفسور افتخار عارف دبیر پیشین سازمان فرهنگی اکو در ایران، ضمن شرکت در چهارمین کنگره ی بین المللی عرس بیدل دهلوی به سخنرانی پرداختند:

مهمانان و حضار محترم، خانمها و آقایان

به نمایندگی از نویسندگان و شعرای پاکستان که به بیدل ارج می‌نهند و منشاء خصایل، فرهنگ و اشعار پرمحتوای وی را می‌جویند، بنده از اعضای محترم عرس بیدل برای برگزاری این سمینار بین المللی تقدیر و تشکر مي‌کنم. رساله ها و مقالات پژوهشی در باب شخصیت و آثار این شاعر گرانقدر پارسی زبان که ما بی‌صبرانه و مشتاقانه منتظر شنیدن آنها هستیم، یقیناً مسیری بس طولانی را برای کاستن و فرونشاندن نقصان اطلاعات و فقدان دانش مریدان وی، نظیر اینجانب که از این موضوع رنج می‌برم، طی خواهد نمود.

لذا اندیشمندان و پژوهشگرانی که در این جمع حضور دارند، قطعاً دیدگاه نوینی نسبت به اشعار و افکار بیدل خواهند داشت.

دانش زبان فارسی من در حدی نیست که بتوانم در این خصوص بیشتر صحبت کنم. اما ارتباط من با اشعار و ادبیات اردو این امکان را برای من فراهم کرده تا از این مطالب بهره مند شده و از عبارات فارسی چندان بی‌اطلاع نباشم. کسی که جرعه‌ای از چشمه روایت کلاسیک اردو نوشیده باشد، به ناچار مصلوب و مخمور طنین و آهنگ عبارت های شاعرانه فارسی خواهد شد. من هنوز رایحه دلنواز و سکرآور شعر فارسی را همانند قبل با تمام وجود استشمام نموده و در آن غوطه ور هستم.

چنانچه زبان فارسی را در سطح آکادمیک و دانشگاهی آموخته بودم، اکنون ناچار نبودم این خطابه را به زبان بیگانه قرائت نمایم. به راستی باعث شرمساری اینجانب است که از یک واسطه زبان خارجی برای ارائه مقاله خویش کمک جسته‌ام. همانند زبان مادری خویش، هم به زبان فارسی و هم زبان عربی به عنوان زبان مسلمانان می‌نگرم. اما نفوذ و رخنه استعمار و بعدها نیروهای امپریالی همراه با دسیسه ها و توطئه‌های پنهان، تیشه به ریشه و اسلوب کاربرد عربی و فارسی در زبان روزمره انداخته و تمامی ارتباطات آنان را با سنن ادبی و فرهیخته‌ای که نه تنها بانی هویت و اصل ما به شمار می‌رود، بلکه حتی منابع و ابتکارات بدیع و خلاق ما را نیز غنی و سرشار نموده، گسسته اند. من از خودم پرسیده‌ام که آیا کسی می‌تواند در شبه قاره بخشی از این سنت موروثی باشد، اما فهم و ادراک درستی از خسرو، بیدل، غالب و اقبال نداشته باشد؟ اینجانب شخصاً تردید دارم.

حضار محترم، علیرغم اینکه در این جمع در خدمتتان هستم با این وجود قادر به ارائه مقاله درخور و شایسته پژوهش نيستم. در حقیقت با پذیرش عدم کفایت و کارایی اینجانب در حیطه زبان فارسی، از دوستان و عاملان برنامه، عذرخواهي کردم و خواستم که بنده را معاف کنند، با این وجود لطف آنان شامل حال اینجانب شد و من مرهون زحمات آنان هستم. لذا با تواضع و فروتنی از حضورتان اجازه می‌خواهم تا دیدگاه های خویش را که در واقع بیشتر ایده ها و عقاید پیشنهادی اینجانب بوده تا اینکه جنبه نقد و تفسیر داشته باشد. من مایلم که در مصاحبت با گروه عظیم الشأن فرهیختگان و خردمندان حاضر نظریات خود را ابراز کنم. به عنوان یک شاعر باعث مباهات و فراحت خاطر اینجانب است در کنفرانسی حضور یافته که به بزرگداشت و تحلیل چنین شاعر بزرگی را در سرزمین عزیزی که مهد بنیانگذاران روایات شعری و مشهور به فرزانگی و حکمت است، پرداخته‌اند.

در دهه‌های پیشین، از شاعران زبان فارسی که آثارشان به رسمیت جهانی دست یافته و نامشان همواره مورد تجلیل بوده است می‌توان به فردوسی (1020- 931)، ابوسعید ابوالخیر (1049- 967)، خیام (1122- 1048)، سنایی (1166- 1115)، عطار (1265- 1173)، سعدی (1292- 1184)، مولانا جلال‌الدین رومی (1262- 1194) و حافظ (1381- 1305) اشاره نمود. در حوزه روایت های عرفانی و تصوف، اشعار و افکار رومی و عطار بیش از شاعران دیگر درونمایه مکرر و موضوع و جستار مورد علاقه محسوب می‌شده است. آربری، ویلیام چیتیک، نیکلسون، شیمل، جاناتان استار و تعداد بی‌شمار دیگر به بسط و توسعه روایات و مفاهیم عرفانی اسلامی در اشعار این شاعران بزرگ پرداخته اند. اواخراً وقتی پای صحبت به تقابل و تعامل تمدن و گفتگوی فرهنگ ها کشیده می‌شد، به وضوح نظاره گر هستیم که محققین برجسته از سرتاسر جهان روی به رومی و غزلیات و مثنوی وی نموداند. این نکته آشکارا رشد و پیشرفت مسرت‌آمیزی است. برای رومی، جای شگفتی و تعجب نبوده است که بزرگترین شاعر مسلمان و مرشد قرن بیستم، اقبال تحسین همگان را برانگیخته است اما دریغ و درد، برای میرزا عبدالقادر بیدل که مرشد عالی رتبه وی، به طور مشهود نادیده انگاشته شده و در حق وی اجحاف شده است.

در شبه قاره، دو شاعر برجسته اردو و فارسی غالب و اقبال که به عنوان نوابغ در حوزه خویش به شمار می‌روند، از بیدل به عنوان بزرگترین شاعر شبه قاره یاد نموده و از اینکه شعر خویش را پس از سبک وی نامگذاری نموده احساس رضایت کردند. واقعاً شگفت‌آور است که در طی پنجاه یا شصت سال اخیر، کتاب‌ها و مقالاتی که در مورد بیدل نگاشته شده است بسیار کمتر از مقالاتی است که به شاعران پایین رتبه و زبان‌های دنیا اختصاص داده می‌شود. و چنانچه درصدد جستجوی کتاب‌هایی باشیم که فقط در مورد شخص وی و اشعارش به قلم تحریر درآمده است، موارد ذکر شده، شاید به ندرت از 10 کتاب تجاوز کند. مقالات خوب و ارزنده‌ای در این زمینه وجود دارند اما شایستگی و استحقاق بیدل بیش از این‌ها است.

مورخان، آغاز ظهور و پیدایش دوره مسلمانان را در شبه قاره، از زمان فتح مکران در 644 پس از میلاد ثبت نموده اند. در دوره آغازین، در حدود چهارصد سال زبان و ادبیات عرب در عرصه ادبی رايج و مسلط بوده است. سپس در قلمرو سلطنتی، فارسی واسطه بیان و کلام شد. اگرچه در جغرافيايي که پاکستان امروز است، زبان فارسی، از مدت ها پیش رایج شد و مکالمه روزمره را در اطراف و حوالی مولتان نیز در بر گرفته بود. در دوران مغول بود که زبان فارسی تأثیر عمیقی به عنوان واسطه ادبی و رسمی ایفا کرد. زبانهای دیگر نیز پیشرفت کرده و ادبیات خود را غني و پرمايه ساختند. اما زبان فارسی همچنان موضع خویش را حفظ کرد و جایگاه و اعتبارش هرگز تقلیل نیافت. در زمان سلطه بریتانیا، قدرت مستعمره سعی و تلاش اکید در تحمیل و اعمال زبان انگلیسی در معاملات و ارتباطات رسمی و تجاری داشته است. اما با این وجود برای مسلمانان و نخبگان آنان، زبان فارسی همچنان به عنوان هویت و اعتبار به شمار می‌رفت.

 

  • برچسب ها:
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.