بخشی از سخنرانی استاد معلم دامغانی در کنگره ی بین المللی عرس بیدل دهلوی :
… او در محضر استاد بزرگ علامه ي مازندرانی ملا صالح معروف به حائری سمنانی عرض کنم مشق فلسفه شفا میکرد در محضر اساتید دیگری از استادان مدارس علمیه درس ادبیات عرب و غیره میگرفت در نزد یکی از شاگردان استادان موسیقی دو سه نسل قبلتر مردی با نام آقای ناظمیان که استاد تار بودند و نسب درستی در ساز داشتند چون نسبش به استاد حسین قلی میرسید در آموختن در نزد ایشان مشق تار میکردند و شعر هم تفریح خانگی این موجود شگفت بود من توفیق اینو داشتم که با این نابغه به دلیل تنهایی او همزمان شدم و اندکی همزمان شدم در این جا کسی شهادت میتواند بدهد بر آن چه که من میگویم و اون حقوقدان بزرگ و شریف و نامداری است از سلسله باز مردم خراسان که نمیدانم میتوانم اسم ایشان را ببرم یا نه ولی در این مجلس حضور داره و آقای معارف یک بار در دعوایی بر علیه یکی از استادان و دبیران ما به خدمت ایشان رسید و خوب شاید در خاطر ایشان مانده باشه سالها بعد آقای معارف دیوان بیدل و به راهنمایی تذکرهها از کتابخانه دانشگاه تهران قرض گرفت، قرض گرفت تا شبها و روزهای بسیار با همت او و پشت کار او و جوان مردی او بنشینیم و بخوانیم و من هرچه یافتم از برکت اون بزرگوار آموختم و بیدل رو اولین بار این آدم مطرح کرد این بیت که استاد بزرگوار آقای سعیدی خواندند و مال روزگار جوانی بود من داشتم خودمو توی شعرا قالب میکردم (بر سخن قالب نشد چون ما معلم تا کسی ریزه خوار خان عبدالقادر بیدل نشد) این بیت شاید سی و چند سال باهاش فاصله داریم. و اون روزگار هیچ کس از سلسله مدعیان شاید حتی در مسئله شعر وشاعری نام و عنوانی نداشتند و این از برکات همان سید جلیل القدر بود و عرض کنم که من قالب رو میشناختم به واسطه ایشان میشناختم بی دل رو میشناختم به واسطه ایشان میشناختم البته اهل سخن میدانند از قالب تا بی دل فاصله چنان است که اگر سر بر کنی کلاه از سر بیفتد این کجا و آن کجا به هر حال نسبت من از جهت. اعزامی و اسامی به نوعی با بیدل باید بیان میشد و این فخر و بزرگی که انصافاً معرف بیدل در ایران جدید ایران بعد از لغزش بزرگ بازگشت، ایران بعد از انحراف تجدد ادبی در این ایران چه کسی سخن رو به جویبار اصلی خودش بازگردانید اون بزرگوار شریف بود…