آقاي چندر شيكهر در چهارمین کنگره ی بین المللی عرس بیدل گفت:
بنده اول از برگزار كنندگان اين عرس بيدل سپاسگزارم كه فرصت خوبي ايجاد كردند تا ما شناسايي نزديكي از بيدل به دست بياوريم.
امروز كه به عنوان سامع در بين حضار نشسته بودم، برايم به عنوان يك دوره دانش افزايي بود. عرايض بنده تقريباً سه ساعت است، براي اين كه دوستان خسته نشوند من تنها چند نكته عرض مي كنم.
در مقالاتي كه تا كنون ارائه شد، من نكات مشتركي ديدم و به اجمال به آنها اشاره مي كنم. براي بيدل شناسي لازم است ما علاوه بر مكتب ابن عربي، مكتب ماهاياناي بودايي، مکتب سانکی ها و دیگر مکاتب را هم بشناسیم.
مثلاً بیدل برای “فضای خلاء”، به جای “نیستی و تاریکی” اصطلاح “خاموشی” را به کار می برد و آغاز را از خاموشی نسبت می دهد. از همان نوع خاموشی که پس از آن صدا و حرف هست و عیناً در مکتب ماهایانا ذکر می شود.
همچنین مکتب دیگری که از مکاتب شش گانه ی فلسفه ی هند است به نام مکتب سانکی های، این مکتب به عدد باوری ویژه دارند. آنجا هم اصطلاح اُرُش وجود دارد که بیدل آن را “شخص” معرفی کرده است.
منظور بنده این نیست که شعر بیدل عیناً مکتب های دیگر است. منظورم این است که چون بیدل سالهای دراز در شهرهای مختلف از جمله پتنه، بیهار، اوریسو و بنگال زندگی کرده (از چهار عنصر کاملاً پیداست) حتماً تحت تأثیر این مکاتب قرار گرفته است.
در مقاله ای که من سال گذشته ارائه کرده بودم، از جاهای مختلف که بیدل در آن زندگی و فعالیت داشت و همچنین اشخاصی که با آنها حشر و نشر داشت نام برده بودم.
بیدل سال ها ـ تقریباً چهارده سال ـ در بنارس و برانداوان، حضور داشت که خود مرکز مکتب و فلسفه هندوئیزم است. ما باید روی همه این ها مطالعه کنیم.
در عنصر اول از چهار عنصر، بیدل ملاقاتی با برهمن را نشان می دهد و قصد مقایسه دارد، اما هیچ گاه ، بحث نیست. وی برای خود تجزیه و تحلیلی شفاف تر ارائه می دهد.
نباید این برداشت را کرد که بیدل از مکتب های دیگر مطالب را مستقیم در اثر خود وارد می کند، هر چه را که باطن خودش پذیرای آن است به اثر خویش راه می دهد و منعکس می کند.
اصطلاحات بیدل با بعضی اصطلاحات مکتب ماهایانا و سانکی های مطابقت می کند.
ما باید این را هم بدانیم که در آن زمان نهضت بزرگی به نام وحدت الوجود و وحدت الشهود ـ به ویژه بعد از سیاست اکبر ـ شروع شده بود و خود صوفیان نقشبندی به ویژه بعد از الف ثانی نهضتی به راه انداخته بودند.
نوعی اتهامات بین شعب مختلف نهضتها در سده هفدهم ایجاد شده بود که بیدل را مجبور کرد راهی برای خودش به وجود بیاورد. حتی بعضی جاها به نظر می رسد که بیدل حیرت زده، تنها در آینه تماشا می کند.
اما خیلی اشعار در غزلهای بیدل و یا در چهار عنصر هست که در آن مشخص است برای خود بیدل نیز راه مستقیمی به وجود می آید.
مختصر این که ما نباید بیدل را فقط حیرت زده، جلوی یک آینه ببینیم. باید برای درک کامل شعر و تفکر بیدل، برویم به دنبال توضیح همان اصطلاحاتی که وی از مکتب های دیگر گرفته و معانی آنها را بفهمیم.